زخم
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
زخم
نوشته شده در جمعه 10 فروردين 1403
بازدید : 16
نویسنده : مجید خسروی

زخم

چون نگرم به زخم خویش، صدای آشنا زند

تمام درد ز آشناست غریبه زخم کجا زند

 

آه و فغان من بلند، ناله و اشک من که دید

زخمی خنجر خودی، نعره غم کجا زند

 

نبود وفایی در میان، جفا قضای عشق نمود

خیانتی بدیده ام، زانکه دم از وفا زند

 

نماز خمسه اش به جا، به وقت گفتن اذان

کلام کفر شنیده ام، زانکه دم از خدا زند

 

روز و شبم که دیده و حال مرا که داشته است

کسی که درد کشیده است، به حق دم از جفا زند

 

خون جگر از خیانت و داغ فراغ طفل به دل

سپرده ام به دست حق، دست خدا به جا زند

 



:: موضوعات مرتبط: اشعار , ,
:: برچسب‌ها: زخم , , دل خون , مجید خسروی , خیانت , آشنا ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: